شاعر: علی ادیب


در فصل غربت از دل خود یاد می‌کنم
باور مکن که دلهره ایجاد می‌کنم

شیرین‌ترین صنوبر این باغ سبز را
فردا فدای تیشه فرهاد می‌کنم

خود را اگر به قیمت جانم شود تمام
از تنگنای این قفس آزاد می‌کنم

بعد از تو با نهایت این نخل سوخته
سر را به چاه برده و فریاد می‌کنم

در آخرین تنفس شعرم هنوز هم
از آسمان آبی تو یاد می‌کنم